زهرا ربانی املشی، عروس ارشد مرحوم آیت الله العظمی منتظری در نامه ای به رهبری با بیان اینکه بسیار طبیعی است که دل امثال من و خانواده ام، همانند پدرم، از جفاهایی که بر این ملت و انقلابش وارد میآید به درد آید و گاهی نالهای و حتی فریادی از سر دلسوزی بر آوریم، که متأسفانه به جای رسیدگی به آنها با رفتارهای خشن مواجه میشویم؛ و حتَی به ضد انقلاب بودن متهم میگردیم، به طرح شش سوال درباره نسبت سیره علوی و عملکرد حاکمیت فعلی پرداخته است.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
--------------------------------------------
بسمه تعالی
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران
پس از سلام و تحیت
چند روز قبل به نامه ای از مرحوم پدرم برخورد کردم که در آن خطاب به امام خمینی نوشته بودند: “به دلایل…. بنا نداشتم که نامهای بنویسم و از مشکلات بگویم اما در نهایت، در جوار قبر پیغمبر(ص) و با تفأل به قرآن تصمیم به نوشتن کردم تا انجام وظیفه ای باشد از باب “النصیحة لائمة المسلمین” که بر همگان واجب است.” امروز من نیز پس از حدود سی سال، به تأسّی از ایشان و تفأل به قرآن و برای آرامش نسبی وجدان خود این مختصر را خدمت شما ارسال می کنم.
واضح و مبرهن است که افرادی که برای انقلاب زحمتی هر چند ناچیز را تحمل کرده باشند هرگز در صدد نابودی انقلاب نیستند بلکه از هر صدمهای بر پیکر آن ناراحت شده و به فکر اصلاح آن هستند. بالعکس آنان که طعم تلخ زندان و شکنجه و تبعید را نچشیدهاند، بسیار طبیعی است که به اندازه انقلابیون زجر کشیده قدر این انقلاب را ندانند و مصالح خود را بر مصالح انقلاب ترجیح دهند.
حضرت آیت الله خامنه ای
جنابعالی از معدود افرادی هستید که به دلیل هم خانهبودن چند ماهه با پدرم در جیرفت، از گوشهای از سختیها و مشکلاتی که خانواده ما در مسیر به ثمر رسیدن انقلاب متحمل شدند آگاهید. و ناگوارتر اینکه از خون دلها و ظلمهایی که در سالهای اول پیروزی انقلاب، یعنی اوایل دهه ۶۰ بر ایشان رفت مطلعید.
مادرم در گرمای طاقت فرسای تابستان جیرفت در خانهای کوچک و با امکانات بسیار کم، با روحیهای خستگی ناپذیر، به تنهایی مسئولیت پذیرایی از ۱۲ – ۱۰ نفر تبعیدی و از جمله جنابعالی و میهمانانی که از راه دور و نزدیک برای دیدار آنها میآمدند را بر عهده داشت.
حتماً به خاطر دارید آنقدر روزه گرفتن برای روزه داران بخصوص خواهر کوچکم که تازه مکلف شده بود، طاقتفرسا بود که شما گاهی از سر دلسوزی او را به ۴ فرسخی شهر می بردید تا روزهاش را افطار کند.
که البته این فقط چند ماهی از سالهای زندان و تبعید پدرم و سختیها و آوارگی خانوادهام بود که شما شاهد آن بودید.
و امَا اکنون، بسیار طبیعی است که دل امثال من و خانواده ام، همانند پدرم، از جفاهایی که بر این ملت و انقلابش وارد میآید به درد آید و گاهی نالهای و حتی فریادی از سر دلسوزی بر آوریم، که متأسفانه به جای رسیدگی به آنها با رفتارهای خشن مواجه میشویم؛ و حتَی به ضد انقلاب بودن متهم میگردیم.
حضرت آیت الله خامنه ای
علت تصدیع، طرح چند پرسش است، البته با الهام از نامه ۵۳ نهج البلاغه، که حضرت علی(ع) خطاب به بنده ای از بندگان خاص خدا مینویسد و طبیعتاً در همه مکانها و زمانها قابل اجراست:
حضرت خطاب به مالک اشتر میفرماید:
۱ – “اى مالک قسمتى از وقتت را بدون حضور لشکریان و یاران و محافظانت براى صاحبان حاجات قرار بده تا کسانى که کاری دارند به تو مراجعه کنند. و در چنین وقتى بهخاطر خدائى که تو را خلق نمود تواضع کن و کارى نکن که زبان آنان به لکنت بیفتد و نیز خشونت و بدزبانى و لکنت زبانشان را تحمل کن.”
- آیا افراد نهادهای تحت نفوذ شما و حتی دفتر حضرتعالی چنین می کنند؟ و یا اینکه غالب مردم از دسترسی و درد دل مستقیم با مسئولین محرومند و حتی اگر نامهای هم به دفتر آنان ارسال شود به دلایل مختلف به دست آنان نمی رسد؟
۲ – ” خدا تو را به واسطه این رعیت در معرض امتحان قرار داده است. تو خودت را در معرض جنگ با خدا قرار مده، چرا که اگر شما به یک رعیت ظلم کنى، این جنگ با خداست. ظلم به بندگان خدا جنگ با خداست.” در حدیث قدسى آمده است: “منأهان لى ولیّا فقد بارزنى بالمحاربة” اگر کسى بهیکى از دوستان من اذیت کند علناً با من اعلام جنگ کرده است. اگر زمانى گذشت کردى و بخشیدى نباید پشیمان شوى و از عقوبتکردن رعیت خوشحال مشو”.
- آیا افراد مسئول تحت نفوذ شما مطابق دستور حضرت امیر(ع) عمل میکنند و از ظلم مبرّا هستند؟
- و آیا زندانی کردن معترضین ظلم نیست؟
- جدا کردن مادر از فرزندان خردسال به جرم دگراندیشی و فعالیت حقوق بشری ظلم نیست؟
- قطع حقوق زن و بچه زندانی ظلم نیست؟
- مبتلا شدن زندانیان به بیماری های قلبی- عروقی- فلج عضلانی و یا بیماریهای عصبی و فشار خون و… در زندان ظلم نیست؟
- تبعیضهای اقتصادی، عقیدتی و طبقاتی ظلم نیست؟
محروم بودن خانوادههای زندانیان سیاسی از حتی یک ملاقات حضوری آن هم در ایام نوروز ظلم نیست؟ و این در حالی است که به زندانیان غیر سیاسی حتی عفو هم تعلق میگیرد.
۳ – “مگو من فرماندهى هستم که فرمان مىدهم و باید فرمان مرا ببرند؛ اگر چنین فکر کردى که من فرماندهام، تو مشغول فاسدکردن قلب خود شدهاى و دین خود را هم ضعیف مىکنى؛ اگر سلطنت و حکومت در نفس تو ابهت ایجاد کند، پس به سلطنت خدا که بزرگتر و فوق توست توجه کن”.
- آیا این فرموده حضرت دلالت بر لزوم آزادی اندیشه و عمل افراد ندارد؟
- آیا این سفارشات به این معنی نیست که در امر حکومت نباید زور حاکم باشد؟ بلکه همگان باید در نهایت آزادی راه خود را انتخاب کنند. آیا چنین شیوه ای در کشور ما حاکم است؟
۴- ” به افرادى که اهل ورع و صدق و راستى هستند و از خدا مىترسند نزدیک باش، و آنها را عادت بده که خیلى از تو تعریف نکنند، و تو را به چیزى که واقعیت ندارد و تو انجام ندادهاى خوشحال نکنند، زیرا تعریف زیاد ایجاد عجب مىکند، و تو را به کبر و تکبر نزدیک مىکند. بزرگى شخص سبب نشود که کار کوچکش را خیلى بزرگ جلوه بدهى، و کوچکى شخصهم سبب نشود کار بزرگش را کوچک جلوه بدهى؛ و خیرخواهى رعیت براى رئیس کشور محقق و صحیح نمىشود مگر به اینکه مردم برحاکمشان احاطه کنند”.
- در کشور ما کدام دسته آزادند؟ متملقین و چاپلوسان تا کار کوچک را بزرگ جلوه دهند، یا آنهاییکه اهل صدق و راستی هستند و از سرخیرخواهی مشکلات را بازگو میکنند؟
۵- “ازامور کسانى را که به تو دسترسى ندارند تفقّد و جستجو کن. و باید براى اینگونه اشخاص یک عدهاى را که مورد وثوق تو هستند، از اهل خشیت و ترس از خدا، و اهل تواضع و فروتنى هستند مخصوص گردانى”.
- یعنی نه تنها باید دسترسی مردم به مسئولین آسان باشد بلکه اگر چنانچه بعضی افراد به هر دلیلی از رفتن نزد مسئولین امتناع دارند ، وظیفه حاکمیت است که از آنها دلجویی و رسیدگی کند.
- آیا یکی از جرایم سیاسی که بعضی به خاطر آن زندانی شده اند رسیدگی به امور معیشتی زندانیان سیاسی نیست؟
۶ – “کارى کن که از اول مردم نسبت به تو کینه پیدا نکنند، تو باید ریشه و سبب هر کینهاى را از آنان قطع کنى”.
- آیا روش و سیره کارگزاران بخصوص کارگزاران قضایی ما در جهت زدودن کینه هاست یا ایجاد کینه؟
- و آیا زندانهای طویل المدت، شکنجهها، برخورد نامناسب با خانوادهها، و عدم مرخصی، ایجاد کینه در نسلهای متمادی نمیکند؟
امیدوارم در سالروز تولد حضرت علی(ع)، فقط به جشن و سرور و دیدار و صرف ادعای پیروی بسنده نکنیم و با الهام و الگو برداری از سخنان گهربار و زندگیساز ایشان، قبل از اینکه بیگانگان بخواهند برای ما تصمیم بگیرند، با درایت و مشارکت دادن همه آحاد ملت مشکلات به دست خودمان حل شود.
در پایان، به قسمتی از مطالب مرحوم پدرم به امام خمینی در نامه مذکور، که در سالهای اول دهه شصت نوشته شده، اشاره میکنم:
“کشور بر مبنای نظام تعیین شده در قانون اساسی اداره نمیشود. تمام قوا متمرکز در یک قسمت شده و چون دسترسی به آن قسمت برای کسی میسور نیست، همه قدرت در عمل در اختیار یکی دو نفر قرار گرفته و به هر صورت که دلخواه آنها است عمل مینمایند. و اگر وضع به این صورت باشد انتظار خوبی نباید داشت؛ چون اگر یکی دو نفر صالح هم باشند آنقدر اشتباه و خطا ممکن است از آنها سرزند که قصوراً نه تقصیراً کشور به انحطاط کشیده شود، چه رسد به اینکه مظنّه انحراف در بعضی از آنها که قدرت را به دست گرفته اند وجود دارد بلکه برای بعضی قطعی است”.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
۱۳۹۱/۰۳/۱۰
زهرا ربانی املشی
ای بابا چه شما دلتون خوش کردید با این یاسین ها توی گوش حضرت آقا اصلاحی صورت بگیره.
پاسخحذفباید تاریخ را ثبت کرد و از آن در آینده بهره گرفت
پاسخحذف