در سالگرد استعفای تاریخی آیة الله طاهری امام جمعه اصفهان
--------------------------------------------------------
نامه ای بدون ذکر نام رهبر ایران ولی خطاب به وی
بسمالله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله رب العالمین و صلواتالله و سلامه علی الانبیاء و المرسلین خص علی خاتمهم و اشرفهم الذی قیل فی شانه لولاك لما خلقت الافلاك و علی وصیه و خلیفته علی امیرالمؤمنین و الائمه المعصومین من ولده بالاخص خاتمهم الذی به الله العرض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.
از دیرباز تاكنون میخواستم مطالبی را به طور اختصار به ملت شریف و سرافراز تقدیم كنم.
غرض از نوشتن این اوراق، هرگز نخواسته و نمیخواهم ملت عزیز و صبور را مأیوس و ناامید كرده باشم. اما هرگز نمیتوانم چشمم را بر واقعیات ملموس و حقایق محسوس ببندم و شاهد درد نفسگیر و رنج طاقت فرسای مردم باشم. مردمی كه گلهای فضیلت را پایمال میبینند و افول ارزشها و زوال معنویتها را مینگرند.
جمهوری اسلامی كه ثمره خون پاك فرزندان غیور ملت سلحشور و مسلمان ایران است و هنوز بسیاری از خانوادهها منتظر جنازه فرزندان شهید خود هستند، با وعده حكومت عدل علی علیهالسلام استقرار یافت تا ملت به نوایی و كشور به جایی برسد و البته ملت سامان نمیپذیرد و ملك اصلاح نمیشود مگر به جمله كوتاه پیامبر گرامی اسلام كه میفرماید: صنفان من امتی اذاصلحا صلحت امتی و اذا فسدأ امتی. قیل یا رسولالله و من هما؟ قال الفقها و الامراء (خصال جلد 1، صفحه 37)دو دسته از امت هستند كه اگر اصلاح شوند، امت من اصلاح میشوند و اگر فاسد شوند، جامعه اسلامی فاسد میشوند. پرسیدند ای پیامبر خدا این دو صنف چه كسانی هستند؟ فرمود: دانشمندان دینی و حاكمان.
اصل جمهوری یعنی جابجایی مرتب و مكرر مدیران كشور و جامعه مدنی یعنی نقد و انتقاد مداوم برنامههای حكومتو انقلاب یعنی تأمین و تضمین خواستههای ملت كه معالاسف امروز واقعیت غیر از اینها است. مصلحت كشور بعید است و آزادی كه این سالها هر دو را به مسلخ و مقتل میبینیم. هنگامی كه از وعدهها و قول و قرارهای اول انقلاب یاد میآورم، همچون بید بر سر ایمان خویش میلرزم. من عمرم را آفتاب لب بام میبینم، آردم را بیخته و غربالم را آویختهام، اما از اینكه میشنوم تعدادی از آقازادگان و از ما بهتران كه بعضاً خرقهپوش و دستاربند هم هستند، در سبقت از سرمایه و ثروت كشور در راه اهداف خویش با یكدیگر رقابت گذاشتهاند، به یاد میآورم كه ای بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد. آنها كه اموال مردم را به غارت میبرند، آری برای آنان كه بیتالمال مسلمین را از خود و كشور را ملك طلق و ثروت موروثی خویش میپندارند، عرق شرم میریزم. اذا اردنا ان نهلك قریهامرنا مترفیها ففسقوافیها.
آیا این بود آنچه را با مستضعفین پیمان بستیم؟
ایهات و هیهات! هزار وعده خوبان یكی وفا نكند. حقیر كه مثل همگان سهم بسیار ناچیزی در انقلاب و تداوم آن داشتهام، خود را مكلف میدانم و از سر غیرت و درد میپرسم تكلیف این همه كاستی و ناراستی و قصور و فتور و فقر وفاقه عصیان و نقصان و تكاثر و تفاخر و زراندوزی و مردمسوزی و تبعیض چیست؟ تاكی برای مردم تكراری سخن بگوییم و مرتب كنفرانس و جلسه و میتینگ برگزار كنیم و از قوت لایموت ملت دردمند و محتاج و مستمند، لقمه سفرههای اشرافی و طاغوتی خود گردانیم و از جیب ملت نجیب به اطرافیان و نورچشمیها حاتمبخشی كنیم و هزینه سفرهای سیاسی و خاقانی و قاآخی و تبلیغاتی و بیخاصیت خود را بر مردم محروم و به تعبیر حضرت امام طاب ثراه پای برهنه تحمیل كنیم! چه میگوییم؟
در برابر این همه انحراف و اجحاف و قانونشكنی؟ تغافل و تجاهل و تساهل تا چند؟ اكنون كه شاه و آمریكا در این كشور تسلط ندارند كه مضایق و معایب و مشكلات را متوجه آنها بدانیم، چرا به انتقادات دلسوزانه گوش نمیدهند؟ چرا از استعدادها و مغزها كمتر استفاده میكنند. مگر پیامبر مكرم و نبیمعظم اسلام صلواتالله و سلامه علیه نفرمود: من اصبح ولایهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم.
مصیبت عظمای دین گریزی و سرخوردگی و بیكاری و تورم و گرانی و شكاف جهنمی فقر و غنا و فاصله عمیق و روز افزون طبقاتی و ركود و سقوط درآمد ملی و اقتصاد بیمار و فساد اداری و ضعف شدید مدیریتی و نقص فزاینده ساختار سیاسی كشور و اختلاس و ارتشاء و اعتیاد و عدم چارهاندیشی كارآمد تبعات وجیع و فجیعی دارد كه همچون سیل بنیان برانداز پشت سد ایستاده و هرلحظه كیان كشور و حیات ملت را تهدید میكند. واتقوا فتنه لاتصیبین الذین ظلمو امنكم خاصه (آتش كه گرفت خشك و تر میسوزد) لاف زدن و گزاف گفتن و تزویر نمودن و حریم خصوصی افراد را شكستن و تصفیه حساب خصوصی و سیاسی نمودن و آب در شیر كردن و به سخنان كلیشهای دلخوش بودن و از جمعیتهای خیابانی سان دیدن، تاكنون نتوانسته است از حجم انبوه مشكلات و معضلات بكاهد و افسردهای را با مرهمی بنوازد و یا آبی بر اضطرابی بیفشاند و جامی به تشنه كامی پچشاند و نانی به خسته جانی برساند. عدم تعهد به قانون وحضور نهادهای غیرمدنی نامسؤول، باندهای مافیایی و خلع یدمجلس و وجود اهرمهای مطلقه نامتناهی و مادامالعمر نامحدود و قدرتهای بادآورده رویینتن غیر پاسخگو و سیاستگذاریهای خارجی بعضاً ناموفق و بنیادهای مرئی و بنگاههای نامرئی غیراقتصادی و تجاری و اسكلههای غیردولتی نامتعارف و رانتخواری و یغماگری و فراری دادن مغزها و بگیر و بهبندها و حصر و حبسهای نامألوف و باب شدن چنگیزی و مردمستیزی و قانون گریزی و ایزوله كردن ارباب فكر و اندیشه و اسیر كردن منتقدان و ذبح نامطبوع مطبوعات و حبس نامشروع اصحاب نشریات و نظارت جناحی ناصواب و نامعقول استصوابی و دادگاه نامقبول روحانیت و فلج كردن دولت و با فت نامطلوب شورای مصلحت و مردم را هیچ انگاشتن و بر شیپور قدرت دمیدن و كشور را بر بال باد گذاشتن،سرانجامی نامیمون دارد كه از نكبت و شقوت آن به خدای بزرگ پناه میبرم. آنان كه بر شتر چموش قدرت سوارند و در میدان سیاست دو اسبه میتازند و از نردبان مقدسات و اعتقادات مردم بالا میروند و گردآسیاب ریاست میچرخند و از پل دین میگذرند تا به دنیا برسند متأسفانه مؤید و مشوق عدهای چماق به دوش و فرقهای كفن پوش كه دندان تمساح خشونت را تند و تیز میكنند و میخواهند عجوزه تندخوی و عفریته زشت روی خشونت را به نكاح دین درآورند و امور مقدس را ملوث جلوه دهند یعنی رجالهها و فاشیستهایی كه معجونی از جهل و جنونند و بندنافشان به مراكز ثقل قدرت متصل است و مطلق العنان و افسار گسیختهاند و نه ملوم معاقب قضا هستند و نه محكوم معاتب قانون. هم فقیه و هم فیلسوف و هم داروغه و هم حاكم و هم مفتی و هم قاضی هستند! فعالمایشاء و حاكم ما یرید! ذوب شدگانی كه ماست را سیاه میبینند! و به تعبیر زیبای قرآن «قل هل ننبئكم بالاخسرین اعمالاً الذین ضل سعیهم فیالحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» بگو ای پیامبر آیا با خبر كنم شما را به كسانی كه زیانبرترین مردمند آنها كه عمل خود را تباه كردند در این سرای و گمان میبرند بهترین مردمند از لحاظ عمل!
شعبان بیمخهای وحشت و رهبت كه با هتاكی و سفاكی ننگ عنیف و معیف كوی دانشگاه را آفریدن و با تهاجم حیوانی مرتع دانشگاه را چریدند و با تعرضات شنیع پرده ناموس فرهنگ و علم را دریدند و در قتلهای زنجیرهای مظلومان بیگناه و قربانیان بیپناه لعنت سرمدی خدا و نفرت ابدی خلق را خریدند. الذین اتخذوا دینهم لعباً و لهواً و عزتهم الحیوه الدنیا.
همان عملههای استبداد و چماقداران قدم به مزد نامهذب مجنون باطل اندیش و ظالم كیش كه چهره بینالمللی نظام را ملكوك و وجهه اسلامی انقلاب را مهتوك نمودند. اولئك الذین طبعالله علی قلوبهم و اتبعو اهوائهم و عجب اینكه در آن دادگاه حق سوز عدالت كش به آن بردگان مفلوك دست مریزاد نیز گفتند و من لم یحكم بما انزلالله فاولئك هم الظالمون.
من در این سراشیبی عمرم كه صدای هولناك خطوات مرگ را میشنوم و صاعقه مهیب تجهزوا رحمكم الله فقد نودی فیكم بالرحیل را استماع میكنم و مشتاقانه لقاء حقتعالی و وصال اجداد طاهرینم را انتظار میكشم. موضوعی را كه باید در صدر مطالبم به رشته تحریر میكشیدم مطرح میكنم و میپرسم حصر فقیهی وزین و مجاهدی نستوه و مرجعی مبارز كه ثانی اثنین انقلاب و از اساطین نظام و اوتاد حوزه و اعاظم فقه و افاخم كشور است با كدام عقل و نقل و آیه و حدیث و عرف و شرع و سیاست قابل توجیه است؟ سوابق مستحسن و مدارج علمی چه فقیه و مرجعی همسنگ حضرت آیتالله منتظری مدظله است؟
معظمله نیمی از حوزه است و حوزه نیمی از اسلام و براین شناخت بود كه رهبر فقید و عظیمالشأن انقلاب اسلامی، حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی قدس سره القدوسی گرما بخشیدن به نظام و حوزه را به ایشان توصیه فرمودند. فاجعه نامسبوق و نامسموع حصر ارتجاعی و غیرانسانی مجتهدی چون ایشان عاقبتی شوم و نتیجهای مشئوم و پایانی مذموم دارد. الملك یبقی معالكفر و لایبقی مع الظلم.
عزت و حرمت و عظمت حریم مرجعیت معظم شیعه حتی در سیاهترین حكومت و فرعونیترین رژیم نیز استوار وپایدار و برقرار بوده است. حوزههای نفوذناپذیر علمیه همیشه كهف امین مردم و مراجع عظام تقلید علیالدوام حبل المتین ملت و روحانیت اصیل پیوسته حصن حصین كشور و منهاج حقیقت و منوار فضیلت بودهاند و حیات و ممات همه فقها از كلینی تا خمینی شاهد این مدعا است.
آه آه! شوقا الی رویته وا اسفا كه امروز شاهد حبوط روحانیت و سقوط مرجعیت هستیم! دریغ و درد كه دژ مستحكم و نفوذناپذیر مرجعیت شیعه به دست غوغائیان معركه سیاست و بازیگران صحنه ریاست به سود استعمار ضربه ای جانكاه خورد و الیالله المشتكی.
انشاءالله ملت شریف كاستیها و قصوری را كه احیاناً مشاهده فرمودند به حساب كهولت سن از ضعف جسمانی این پیر ارادتمند كه مدام دعاگوی ملت و كشور است، بگذارند.
حقیر حدود سی سال پیش در نجف اشرف با كسب اجازه از محضر مبارك حضرت امام، رهبر كبیر انقلاب به اقامه نماز جمعه در اصفهان مجاز شدم ولی با كمال تأسف در شرایط موجود از امامت جمعه كنار میروم الفرار ممالایطاق من سنن المرسلین.
در پایان برادران و خواهران بزرگوارم را به صبر و هوشیاری و متانت اكیداً توصیه میكنم و ملت و كشور مظلوم را به صاحب اصلی ولایت مولانا و صاحبنا حضرت مهدی موعود ارواحنا فداه میسپارم و دست همه طبقات را به رسم وفا و صفا میفشارم.
ای خداوند قسط و آزادی و ای پروردگار عدالت و آگاهی و ای آفریدگار قلم و اندیشه، بر كویر تفتیده و مزرعه خشكیده ما بیش از این آب شعور و باران نور ببار و رحمت واسعه خود را از این ملت بزرگ دریغ مدار. اللهم اظهر كلمه الحق و اجعلها العلیا و ادحض كلمه الباطل و اجعلها السفل انك علی كل شی قدیر و بالاجابه جدیر اللهم انا نشكو الیك فقد نبینا صلواتك علیه و آله و غیبته ولینا و كثره عدونا و قله عددنا و شده الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا فصل علی محمد و اله و اعینا علی ذلك بفتح منك تعجله و بضر تكشفه و نصر تعزه و سلطان حق تظهره و رحمه منك تجللناها و عافیه منك قلبناها برحمتك یا ارحم الراحمین
اصفهان؛ سید جلال الدین طاهری
17 تير سال 1381، 26 ربيعالثاني 1423
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر