۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

نامه تاجزاده به رهبری در مورد انتخابات

به نام خدا

رهبری جمهوری اسلامی

با سلام و احترام

«انتخابات پیش روی ما، یعنی انتخابات… به حق … برای عناصر دلسوز، متعهد متدین … وجود و عدمش برای جامعه اسلامی خیری ندارد و لذا حضور و عدم حضور ما نیز چیزی است که خیر زیادی در آن دیده نمی شود… دوستان مخالف حضور در پای صندوق های رأی به جملات زیر استدلال می کنند:
الف) هیئت های اجرایی و نظارت یک دست هستند.
ب) انتخابات فعلی … کاری است برای مشروعیت بخشیدن به جریانات فاسد فرهنگی، افراد وابسته و گروهک های غیرقانونی و … در نتیجه حضور ما باعث تقویت این مشروعیت خواهد شد.
ج) با حضور ما تنها نتایج از پیش تصمیم گیری شده به عنوان یک رفراندم دیگر اعلام خواهد شد.
د) مهم آن که بر فرض آن که ما شرکت کنیم و کسی را که صالح است انتخاب کنیم… آن گاه وزارت کشور همان بلایی را سرشان خواهد آورد که با شوراهای ناهمگون با سیاست های خود آورد.
ه) بدتر از همه این که خاصیت … چیست؟ جز هزینه گزاف و بی سرانجام برای شهر و جز نهادینه کردن جنگ و دعوا؟
بخواهیم و نخواهیم این انتخابات برگزار می شود. بپذیریم یا نپذیریم هر کس را بخواهند از صندوق در می آورند. اما ما وظیفه داریم برای کم کردن از بار شر این جریان تلاش کنیم… این جملات به معنای متهم کردن کسانی که در سبک و سنگین کردن روش اول (تحریم انتخابات) را می پذیرند، نیست. بلکه به عنوان یک شهروند، شرکت خود را در انتخابات کم ضررتر می دانم و به خیرالشرین می اندیشم»
آن چه در سطور فوق ملاحظه فرمودید، آقایان موسوی و کروبی درباره انتخابات مجلس نهم مطرح نکردند. جملات فوق را در بیانیه های جبهه مشارکت ایران اسلامی و یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز نخواهید یافت. بلکه این عبارات بخشی از سرمقاله روزنامه مورد تأیید کامل جناب عالی، یعنی کیهان است که در آستانه برگزاری دومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در چهاردهم دی ماه سال ۱۳۸۱ به چاپ رسید. سپاسگزار خواهم شد چنان چه پاسخ دهید آیا دلایل فوق را برای عدم شرکت در انتخابات موجه می دانید؟ اجازه می خواهم سؤال را روشن تر مطرح کنم. اگر شهروندی اعلام کند که به دلایل مشابه آن چه نقل شد، نباید در انتخابات خردادماه ۱۳۹۲ شرکت کرد، اقدامی ضدانقلابی و هم سو با منافع دشمنان داخلی و خارجی انجام داده است؟ فرض کنید کسی بگوید به علت آن که:
۱- هیأت های اجرایی و نظارت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم یک دست هستند
۲- نتیجه شرکت در انتخابات آن است که نتایج از پیش تصمیم گیری شده یک بار دیگر به عنوان رفراندم اعلان شود
۳- برگزاری انتخابات یا عدم انجام آن هیچ تغییری در سیاست های جاری و شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور ایجاد نمی کند و مردم نفعی از آن نمی برند
۴- اگر به فرض نامزد صالح و مستقلی رأی بیاورد و آرای او خوانده شود، آن قدر در مسیرش کارشکنی خواهند کرد تا برنامه ها و وعده های وی تحقق نیابد
۵- هدف از برگزاری انتخابات تداوم حکومت تک صدا و مشروعیت بخشیدن به استحاله جمهوری اسلامی به حکومت مطلقه فردی است.
اگر همین شهروند به عنوان جمع بندی تأکید کند که «بپذیریم یا نپذیریم هر کس را بخواهند از صندوق درمی آورند.» از این رو رأی ندادن را «خیرالشرین» بخواند، آیا علیه امنیت ملی اقدام کرده و لازم است که محاکمه شود؟ آیا ایراد اتهام به مجریان انتخابات در دوره اصلاحات اقدامی انقلابی و امروز عملی ضدانقلابی است؟ به بیان روشن آیا در زمانی که نمایندگان گرایش های مختلف فکری و سیاسی در ارکان حکومت حضور جدی و مؤثر داشتند، این امکان وجود داشت که دولت اسم هر کس را که می خواست از صندوق دربیاورد اما اکنون که همه نهادهای لشکری و کشوری انحصاراً در اختیار یک جناح است، آن هم کسانی که رأی مردم را تزئینی می دانند، احتمال تقلب منتفی است؟
پیشاپیش پوزش می خواهم از این که می پرسم چرا جناب عالی در همان انتخابات دور دوم شوراها رأی ندادید؟ حتماً خواهید فرمود سفر به سیستان و بلوچستان مانع شرکت شما در انتخاباتی شد که هر شهروند می بایست در همان حوزه ای که مقیم است رأی دهد. آیا دفتر جناب عالی نمی توانست برنامه سفر را به چند روز قبل یا بعد از انتخابات موکول کند؟
فرض کنیم بی برنامگی بیت شریف وضعیتی پیش آورد که در کشور انتخابات سراسری برگزار شود و شخص رهبر غایب بزرگ آن باشد و رأی ندهد، چرا دست کم با صدور پیامی مردم را به شرکت در آن انتخابات دعوت نکردید و آنان را تشویق نفرمودید؟ آیا نظر رهبری آن بود که شرکت در انتخابات مزبور «شرالشرین» است؟ رأی ندادن بد بود و رأی دادن بدتر؟ آیا افسد (رأی دادن) را با فاسد (رأی ندادن) دفع فرمودید؟
گذشته از موارد فوق، در صبح روز انتخابات مطالبی فرمودید که طبق آن، اگر برخی نامزدها رأی می آوردند، نظام آن را نمی پذیرفت. در نتیجه پیروزی احتمالی آنان را در آزادترین انتخابات جمهوری اسلامی پیشاپیش مخدوش و باطل اعلام فرمودید. منظورتان به طور مشخص کاندیدای عضو نهضت آزادی و گروه ملی – مذهبی (دوستان مرحوم مهندس سحابی) بود. این در حالی بود که شورای نگهبان صلاحیت آنان را برای شرکت در رقابت های انتخاباتی مجلس پنجم (زمستان ۱۳۷۴) تأیید کرده بود و آن زمان از جناب عالی اعتراضی مشاهده نشد. به هر رو آیا بیان چنین اظهارات غیرقانونی را، آن هم در روز برگزاری انتخابات، در حالی که جناب عالی رأی ندادید و کیهان آن زمینه چینی را کرده بود، چگونه باید تفسیر کرد؟ و در هر حال و با هر توجیهی، اگر بنا بر پوزش خواستن از ملت باشد، اولویت با جناب عالی است یا جناب آقایان موسوی و کروبی؟
جناب آقای خامنه ای
مولای من و شما در وصیت نامه خود به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) فرمود:
بنیّ اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین غیرک. فاحبب لغیرک، ما تحب نفسک و اکره له ما تکره لها… (نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدی، ص ۳۰۱)
«فرزندم! خود را میان خویش و دیگری میزانی بشمار. پس آن چه برای خودت دوست می داری برای جز خود نیز دوست بدار. و آن چه تو را خوش نیاید، برای او ناخوش شمار و ستم مکن چنان که دوست نداری بر تو ستم رود. و نیکی کن چنان که دوست داری به تو نیکی کنند و از آن چه برای جز خود زشت می داری برای خود زشت بدان و از مردم برای خود آن بپسند که از خود می پسندی در حق آنان… و مگو آن چه را دوست نداری به تو بگویند.»
امیدوارم در رعایت این توصیه حکیمانه رهبر ما باشید.

سیدمصطفی تاجزاده

اوین

دی ماه 1391

۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

نامه اعظم طالقانی به رهبر جمهوری اسلامی




بسم الله الرحمن الرحیم

لا یحبُ الله الجهر بالسوء من القول الا من ظُلم...(نساء-148)
(الله دوست نمی دارد گفتاری را با صدای بلند گفته شود مگر كسی كه به او ظلم شده باشد)



رهبر محترم جمهوری اسلامی
حضرت آیت الله خامنه ای
سلام علیكم
چندی قبل یكصد روزنامه نگار با استناد به نامه آقای ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین نامه سرگشاده ای را خطاب به رئیس قوه قضائیه جناب آقای صادق آملی لاریجانی مرقوم داشتند و در آن رفتار غیرانسانی و شرمگین توام با تهدید و خشونت یكی از بازجویان دكتر علیرضا رجایی نسبت به خانواده ایشان را یادآور شدند.


از آن زمان تاكنون هیچگونه عكس العملی كه نشان از رسیدگی به رفتار این آقای بازجو! كه در جمهوری اسلامی باید بیش از همه ننگ و عار تلقی شود، صورت نگرفته است كه البته تا جایی كه به یاد داریم كمتر دیده شده كه كه در چنین مواردی به جهت مصلحت اندیشی و برای حفظ حیثیت نظام به طور جدی رسیدگی شود و مجرم واقعی برای پاسخگویی به افكار عمومی تنبیه و مجازات گردد. در اینجا این سوال مطرح می شود «كسانی كه با حیثیت اسلام بازی می كنند و هیچگونه صلاحیت اعتقادی و اخلاقی ندارند، چگونه است كه در این نظام مسئولیت های حساس به آنان سپرده می شود و در مقابل، منتقدین و مشفقین جمهوری اسلامی فتنه گر خوانده می شوند!؟» آیا آنان كه رفتار اربابان رذالت را افشا می كنند تا بتوانند نظام و جامعه را از وجود چنین افرادی پاك سازند و حیثیت اسلام و جمهوری اسلامی را حفظ كنند فتنه گرند؟!! منتقدین هنگامی كه مشاهده می كنند به هیچگونه نقدی كه ریشه و عمق فاجعه را نشان می دهد اعتناء و رسیدگی بیطرفانه و عادلانه صورت نمی گیرد با اجازه خدا با فریاد بلند تلاش می كنند صدای دردآلودشان را بگوش حاكمان برسانند تا شاید وجدان ها، بیدار و از خفتگی رها شوند و به مسئولیت الهی و انسانی خود عمل كنند.


چگونه است كه قوه قضائیه اینگونه مامورین خود را مختار رها ساخته كه به خود جرات دهند در مدتی كه این بنده صالح خدا دربند است با بی شرمی خانواده و خود او را با رفتار و گفتار زشت و اینگونه بی تقوا آزار و عذاب دهند؟ آیا اینان مامورانی هستند كه سرخود عمل می كنند یا از جای دیگری دستور دارند؟ چرا نظارت و كنترل نسبت به رفتار و عملكرد مامورین و پرسنل زندان ها وجود ندارد؟ به راستی سران فتنه هم اینان هستند كه نظام را از درون پوك و می پوسانند نه منتقدین مومن و مسلمان و پرواگیری همچون علیرضا رجایی، مهدی كروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و...


افكار عمومی می پرسد كه آیا وقایع شرمگین صورت گرفته در مورد دیگران نیز انجام شده است؟! از صمیم قلب از شما می خواهیم هر چه سریع تر با این بی اعتنایی ها نسبت به فجایع صورت گرفته برخورد جدی به عمل آورده شود و درصدد جبران آن برآییم، انشاالله


اعظم طالقانی 4/10/91