۱۳۹۱ اسفند ۱۶, چهارشنبه

معتمدنیا: آقای خامنه ای! از سرنوشت دیکتاتورها پند بگیرید



بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَ لَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبِینَ.
اى کسانى که ایمان آورده‏اید به عدالت پیوسته قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندانتان باشد.
آقای خامنه‌ای
نمی‌خواستم دیگر دست بقلم شوم وضعیت خطرناکی که شما و ناکثین – قاسطین – مارقین؛ به روز نظام و ایران عزیز و مردم نجیب و خوب این سامان و نخبه‌هایش آورده و می آورید مرا مجددا مجبور به نقد و هشدارکرد. اگرچه هیچ نوع انتقادی را نمی‌پذیرید و برای فرار از نقد و انتقاد آن را به نوع دشمنی، غرض ورزی و یا کج فهمی منتقد حمل کرده و می‌کنید. (البته بلائی راکه برسردین خدا آورده‌اید نقد نخواهم کرد چه خدا خود از دینش محافظت خواهد کرد) هرچند که بنا به فرمایش معصوم: بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّة» میان شما و پند، حجاب و پرده‏اى از غرور افکنده شده است.
جناب آقای خامنه‌ای شما در سال ۸۸ خوب می‌دانستید که حق باکیست و جناب آقای مهندس میرحسین موسوی چه می‌گوید چون آمراین پروژه خود شما بودید هرچند رعایایتان مرتب ضمن محکوم کردن و حمله‌های ناجوانمردانه و برخلاف شرع و عرف بر نخست وزیر مظلوم حضرت امام؛ ایشان و دیگر معترضین را عامل و حقوق بگیران بیگانگان خوانده و به ظاهرمعتقد بودید که دستشان از هرگونه مدرک دال بر تقلب خالی است چون بقول آقای سعیدی انتخابات مهندسی شده انجام شده بود ولی دم خروس بیرون بود.
خوب آقای خامنه‌ای شما با همکاری ناکثین – قاسطین – مارقین با زیر پا گذاشتن حق با استفاده ازتمام امکانات شرعی و غیرشرعی و عرفی وغیرعرفی در سال ۸۸محمود را بر تخت ریاست جمهوری نشاندید؟! حضرت آیت الله بینی و بین الله بفرمائید شما در وضعیت فعلی مملکت مقصر و مسئول نیستید؟! جناب آقای خامنه‌ای انتخاب روسای قوه قضائیه و مجریه و مقننه که دست پخت شماست ورود وکیل الدوله‌های مجلس خبرگان و شورای اسلامی به مجلس با تائید و انتخاب شماست! عزل و نصب معاونان و مدیران هم که مورد تائید جنابعالی و یا منصوبینتان می‌باشد؟! باز هم می‌فرمائید در این وضعیت مردم و کشور دخیل نبوده‌اید؟؟!!
قاسطین – مارقین شما را معصوم و یا در ردیف معصوم و گا‌ها فراتر از معصوم می‌نامند سکوت شما تائیدیست بر فرمایش مولای متقیان (علیه السلام): اَجْهَلُ الناسِ اَلْمُغتَرُّ بقولِ مادحٍ مُتَملِّقٍ یُحَسِّنُ لَهُ القبیحَ و یُبَغِّضُ الیه النّصیحَ؛ نادان‌ترین مردم کسی است که فریب ستایشگر چاپلوس را بخورد، ثناگری که زشت را در نظر او زیبا جلوه می‌دهد و خوبی را در نظر او منفور می‌سازد.
آقای خامنه‌ای، شاه و رژیم سلطنتی‌اش چند اشتباه بزرگ مرتکب شدند و شما تکرارکننده‌‌ همان اشتباهات هستید. پس شک نکنید که دیر یا زود به‌‌ همان سر نوشت دچار خواهید شد انقلاب متعلق به شما نیست که به این ارزانی در معرض نابودی قرارداده‌اید.
جناب آقای خامنه‌ای؛ به یاد دارید که شاه نسبت به افکار عمومی بی‌تفاوت بود. می‌گفت همین است که هست، هر کس دوست ندارد مرزهای کشور باز است. می‌تواند برود. دلتان را به این راهپیمایی‌های ساختگی و فرمایشی ۲۲ بهمن و ۹ دی و غیره خوش نکنید. مردم را آزاد بگذارید تا نشانتان دهند حضور یعنی چه. عواملتان را به میان توده‌های مردمی بفرستید تا میزان واقعی محبوبیتان و بلائی را که بر سر نظام آورده‌اید بر شما روشن شود.
جناب آقای خامنه‌ای؛ شاه روی نیروی نظامی و انتظامی و اطلاعاتی‌اش خیلی حساب باز کرده بود. یادتان که نرفته؟! بیاد آورید سال ۵۵ و ۵۶ را که اوج اقتدار رژیم سلطنتی بود. پرواز مگس روی هوا از دید ساواک پنهان نبود. سال هجری را به شاهنشاهی تبدیل کرد. اما خود شما باور می‌کردید یک سال بعد، یعنی در سال ۵۷ رژیمی با آن اقتدار با آن وضع مفتضح فرو ریزد!؟
جناب آقای خامنه‌ای؛ می‌دانید که تمام افسران ارشد شاه در اواخر سلطنت شاه کاسب شده و مشغول تجارت و بیزینس بودند در نتیجه زمانی که شاه نیازشان داشت از آنها خبری نبود پشت او را خالی کرده و به سرمایه‌شان چسبیده بودند. یعنی‌‌ همان مرضی که اکنون فرمانده هان و اطرافیان و چاپلوسانتان به آن دچارشده‌اند؟! توصیه می‌کنم خیلی روی آن‌ها حساب باز نکنید. شعار «جانم فدای رهبر» تا وقتی هست که سرمایه‌هایشان در خطر نباشد و گرنه…..؟!
جناب آقای خامنه‌ای، اشتباه دیگر شاه این بود که خود را عقل کل می‌پنداشت. در همهٔ زمینه‌های مملکتی اظهار نظر می‌کرد و فصل الخطاب شده بود. از سیاست خارجی گرفته تا اقتصاد و کشاورزی وغیره و غیره. یعنی‌‌ همان کاری که شما فرا‌تر از آنرا دارید انجام می‌دهید. همین وضعیت باعث شده بود که شاه در همهٔ امور اجرایی مملکت دخالت کند. به جای اینکه شاه باشد، خود را در حد وزیر و معاون وزیر و مدیر کل پایین آورده بود. حتی رییس دانشگاه و استاندار و شهردار انتخاب می‌کرد. در نتیجه این شد که مردم همهٔ مشکلات را از چشم او دیدند و فریاد مرگ بر شاه سردادند. چون واضح بود که او سر چشمهٔ همه‌ی فساد‌ها و مشکلات است. درست مثل شما که به جای اینکه آن بالا بنشینید و رهبر باشید، خود را درگیر کارهای اجرایی که برای اجرایش مسئول وجود دارد؛ کرده‌اید. به جای رییس جمهور در جلسه هیئت دولت می‌نشینید و به جای نمایندگان مردم در مجلس تصمیم می‌گیرید و امر و نهی و عزل و نصب می‌کنید. پس حق دارند مردم که کاسه کوزهٔ همهٔ گرانی‌ها و نا‌امنی‌ها و اختلاس‌ها و دزدی‌ها و بی‌کفایتی‌ها را سر شما بشکنند. به جای اینکه رهبر باشید، قداست خود را سپر بلای ندانم کاری‌های اطرافیان بی‌کفایتتان کرده‌اید. وقتی سیاستمداری را که مورد تائید حضرت امام بوده و در رسیدن شما به این مقام ازهیچ کوششی دریغ نکرد در این پنجاه سال در حاد‌ترین لحظه ها شما را یاری کرد؛ شما ایشان را در مقابل به محمود احمدی نژاد فروختید و فرمودید: نظر من به نظر آقای رئیس جمهور نزدیک‌تر است؟! درحقیقت تمام مسئولیت های این وضعیت اسفباری را که در کشور بعلت بی‌لیاقتی‌ها بوجودآمده پذیرفتی بدون عذرخواهی از مردمی که به شما اطمینان کردند؛ تا شما باشید به خاطر کینه توزی شخصیتان با جناب آقای مهندس موسوی (همان کسی که امام فرمود: مخالفان ایشان حتی توانایی اداره‌ یک نانوایی را هم ندارند) این گونه دستتان را به خون مردم آلوده نکنید و مملکت را به دست عنصرانی چون احمدخاتمی؛ جنتی و مصباح و حدادعادل و طائب و….. را که بقول حضرت امام عرضه و لیاقت اداره یک نانوائی را هم ندارند، نسپارید.
جناب آقای خامنه‌ای، فرعون‌ها و نمرود‌ها به خاطر غرورشان از خدا دور شدند و به سرنوشت ‏شومی که عبرت برای همگان شد، گرفتار گشتند. این سرنوشت همهٔ دیکتاتورهاست که نه از نصایح خیرخواهان پند می‌گیرند و نه از سرنوشت سایر دیکتاتور‌ها و مستبدین.
جناب آقای خامنه‌ای بس کنید به این خودکامگی وبی قانونی که کشورونظام مقدس جمهوری اسلامی رابورطه انحطاط کشیده؛ درمحبوس نگه داشتن جناب آقای مهندس موسوی و همسر دانشمند و شجاعش سرکار خانم زهرا رهنورد و جناب کروبی و سایرفرزندان شجاع این آب و خاک که بعلت ابراز عقیده در زندانند بغیر از فضاحت هیچ دستاوردی نخواهد داشت. آقای خامنه‌ای دلسوزان و معتقدان به نظام اسلامی را تا راه بازگشت بسته نشده به صحنه سیاست و مدیریت جامعه باز گردانید. آقای خامنه‌ای مردم قیم نمی‌خواهند، بگذارید مردم نمایندگان مجلسین و ریاست جمهور را خود انتخاب کنند.
جناب آقای خامنه‌ای، نگران اینکه چه بلائی بر سرم خواهد آمد نیستم و برایم مهم نیست، می‌دانم صدای من از لابلای پرده‌های ضخیم کاختان شاید به گوشتان نرسد، اما باز می‌نویسم و مظلومیت نظام و فرزندان پاک کشورم را گوشزد خواهم کرد تا ادای دین و تکلیف کرده باشم.
هر چند که بنا به فرمایش مولایمان: مستى غفلت و فریب، دیر‌تر از مستی مسکرات زایل می‌شود.
محمدرضا معتمدنیا

نوری زاد به رهبر: شما به زودی با آمریکا کنار خواهید آمد!



بله، شما – که هم اکنون درحال مذاکره با آمریکا هستید – بزودی با آمریکا کنار خواهید آمد. خواسته های او را – مخلصانه – به او تقدیم خواهید کرد تا چیزی به اسم اقلام تشویقی از او دریافت کنید. چرا نگویم: شما به معرکه ی مذاکره با آمریکا داخل شده اید نه به این خاطرکه باری از دوش، و غباری از چهره ی مردم بربگیرید. بل، این در هم تنیدگیِ اوضاع اسفبار اقتصادی، و گسستِ پدید آمده در قلعه ی قدرت است که شما را به مذاکره با آمریکا ناگزیر کرده است. وگرنه، اگر خیال شما از بابت برقراریِ چهار ستون این نظمی که اسمش را نظام نهاده اید راحت بود، هرگز از بلندای عزم خود فرود نمی آمدید. گرچه ایستادن بر بلندای غروری به اسم: مذاکره نکردن با آمریکا، مایملک این سرزمین بلازده را به باد فنا بدهد.
من می توانم چند وقت دیگرِ این مذاکره را به خوبی تجسم کنم: صدا و سیما و رسانه های حکومتی هیاهوهایی از “پیروزی” به راه خواهند انداخت و مردمان گوش بفرمان را برای سردادن الله اکبربه بامها گسیل خواهند فرمود. که چه؟ که: آمریکا سرانجام ذلیلانه به حقوق حقه ی ما متقاعد شد. و من، نسلهایی را می بینم که به دنیا نیامده مقروض بی کیاستی های پشت در پشتِ مایند. مقروض فرصت های تباه شده و سرمایه های به تاراج رفته. اما چه خوب که با هردلیل – آری با هردلیل – به مذاکره راضی شده اید. به همین اندازه هم که از اراده ی گسست ناپذیر خود عدول فرموده اید از شما سپاس مندیم.
محمد نوری زاد
شانزدهم اسفند سال نود و یک