۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

والیوم الموعود(نامه ی یک حقوقدان به رهبری)




امروز در این سرزمین مهدورالدممان خوانده اند و در عرصه ی بین المللی مطرودمان کرده اند. از دامن غرب خارج شده ایم و به دامن چین و روسیه افتاده ایم. تا سرمایه ی ما را بخورند و ملت ما را به سخره بگیرند. به هر حال آدم گدا که حق انتخاب ندارد. می گویم گدا و اصلا مهم نیست که ما صاحب عظیم ترین ذخایر جهانیم، به هر حال ما از این ثروت میراثی نداریم. ذخایر ما در مناطق مرزی به حول و قوه ی دولتمردان قدر و کیاست بی نظیر این حکومت صالح، توسط کشورهای همسایه تخلیه می شود و ما نه تکنولوژی برای رقابت داریم و نه خلاقیت و کیاست برای هماوردی، کشاورزی ما نابود شده، کارخانجات ما تعطیل است، فقر بیداد می کند، زنان ما خودفروشی می کنند و دادگاههای ما حکم فروشی و ما سردر خود فرو برده ایم و برای فرج امام عصر(عج) دعا می کنیم! این بود آینده ای که جمهوری اسلامی نویدش را می داد؟؟؟؟ شما که روی سلف خود را سفید کرده اید…
سلام آقا
امیدوارم شما همچون دوائر نظارتی حکومت اسلامی که به کمتر از حضرت آیت الله راضی نمی شوند بر من خرده نگیرید. هر چه باشد من همیشه خدا را فقط با عنوان ساده ی خدا خطاب می کنم و او بر من خرده نمی گیرد. من موجودی هستم که شما مهدور الدمش خوانده اید. من یک مسلمان معتقدم آقا و بر اساس هیچ شریعتی محارب نیستم. با این وجود من یک مهدور الدمم و از سرزمینی برایتان می نویسم که قرار بود قرارگاه و مامن ما باشد ولی افسوس!
امروز در این سرزمین مهدورالدممان خوانده اند و در عرصه ی بین المللی مطرودمان کرده اند. از دامن غرب خارج شده ایم و به دامن چین و روسیه افتاده ایم. تا سرمایه ی ما را بخورند و ملت ما را به سخره بگیرند. به هر حال آدم گدا که حق انتخاب ندارد. می گویم گدا و اصلا مهم نیست که ما صاحب عظیم ترین ذخایر جهانیم، به هر حال ما از این ثروت میراثی نداریم. ذخایر ما در مناطق مرزی به حول و قوه ی دولتمردان قدر و کیاست بی نظیر این حکومت صالح، توسط کشورهای همسایه تخلیه می شود و ما نه تکنولوژی برای رقابت داریم و نه خلاقیت و کیاست برای هماوردی، کشاورزی ما نابود شده، کارخانجات ما تعطیل است، فقر بیداد می کند، زنان ما خودفروشی می کنند و دادگاههای ما حکم فروشی و ما سردر خود فرو برده ایم و برای فرج امام عصر(عج) دعا می کنیم! این بود آینده ای که جمهوری اسلامی نویدش را می داد؟؟؟؟ شما که روی سلف خود را سفید کرده اید.
آقا! می دانید چرا قریب به اتفاق مردم این مملکت تشنه ی برنامه های فرا مرزی شده اند؟ چون صدا و سیمای ما عروسک خیمه شب بازی حکومت است. صدا و سیمای ما تبدیل شده به یک تریبون تحریف اخبار و دروغ های شاخداری که پرداخته ی سیاسیون حاکم است و به آنها دیکته می شود. شعور ملت را به سخره می گیرد. دروغ می گوید و می داند که دروغ می گوید و از آن بدتر می داند که ملت هم می دانند دروغ می گوید.
آقا! می دانید چرا حقوقدانان ما دست بدامن سازمانهای حقوق بشر شده اند و از آنها استمداد می طلبند؟ چون مراجع قضایی ما که باید مرجع تظلم خواهی مظلومان باشند، تبدیل به کرسی های فرمایشی شده اند و مجریان احکام پرونده هایی که هرگز مطالعه نمی شود. این کرسی های فرمایشی امروز، روزگاری جایگاه بهترین خلق خدا علی(ع) بوده است. ای کاش بر می خاست و می دید که قضا را به رضا فروخته اند.
آقا! می دانید چرا فعالان سیاسی ما – که بپذیرید یا نه قلبشان برای میهنشان می زند- مشتاق مصاحبه با بی بی سی و صدای آمریکا شده اند؟ چون همه ی تریبون های داخلی را از آنها گرفته اید. مجوز روزنامه هایشان را لغو کرده اید، کتابهایشان ممنوع است، وبسایت هایشان مسدود است، حقوق انسانیشان پایمال شده و به فردایشان امید ندارند. گفته اند الغریق متشبث بکل حشیش. بگذارید فریاد بزنند آقا، در عوض شما هم بلندتر از آنها فریاد بزنید آنوقت خواهید دید که این بیگانگان هستند که بایکوت می شوند.
آقا انتقاد سازنده است. انتقاد امروز نوید فردایی بهتر است. انتقاد نوعی پیشگیری است. مصداق روشن وامرهم شوری بینهم است. یک مملکت که صرفا با تفکر یک قشر خاص اداره نمی شود، حالا هر چقدر هم که مصلح باشند. حالا مقام شامخ ولایت فقیه هم که باشد.  حتی جامعه ی کوچک خانواده هم با استبداد از هم می پاشد.
گفتم ولایت فقیه، اما کدام ولایت آقا! ولایت باید جامع باشد، دین و دنیای مردم را در بر بگیرد. چگونه تعریف می شود آن ولایتی که دنیای مردم را رها کرده و دین را بسان پیرهن عثمان بیرق نموده و بر فرق ملت می زند. اگر خودتان را در یک چار دیواری به نام بیت محصور نمی کردید و پا از آن حصار مرزی فراتر می گذاشتید متوجه می شدید که بسیاری از این مردم بیچاره نه ولیی دارند و دیگر نه دینی برایشان مانده. البته که بزعم حضرتعالی هر کس خلاف مسیر جنابعالی حرکت کند انسان نیست، خس و خاشاک است و مهدور الدم.
گفتم مهدور الدم، چطور توانستید آقا؟ چطور بر جوانان مردم آتش گشودید؟ شمایی که مدعی ولایت هستید. این مردم فرزندان شمایند، چطور فرزندان خود را کشتید و آنها را مهدورالدم خواندید؟ آیا جرمشان در یک دادگاه صالح اثبات شده بود؟ یا به صرف گزارشهای مغرضانه این کار را کردید؟ اینها جوانان برومندی بودند که برای آبیاریشان خونها ریخته شده بود. چطور محارب بودن آنها بر شما اثبات شد؟ بر فرض که بزعم حضرتعالی و اطرافیانتان اینها ناخلف بودند. آدم فرزند ناخلفش را می کشد و خونش را هدر می داند؟  آخرت خود را نابود کردید آقا! من از چیزی سخن می گویم که خودم دیده ام ، من در بین مردم بوده ام و حتی از آن صحنه ها فیلم هم گرفته ام، اگر مغرض بودم، آنرا در اختیار شبکه های بیگانه می گذاشتم، ولی آنرا نگه داشته ام تا بتوانم روزی که فرزندم کتابهای تاریخ سانسور شده اش را ورق می زند نشانش دهم و به او بیاموزم چیزی را که شما با همه ی ادعای دین پروریتان نتوانستید به او و امثال او بیاموزید. این که انسان بودن بهترین وجه تاریخ است و حقیقت هیچ وقت برای همیشه پنهان نمی ماند. او و اوها آینده ی این مرز و بوم هستند و در مورد شما قضاوت خواهند کرد.

یک حقوقدان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر